سفر رئیس جمهور ایران به عراق از جهاتی متفاوت با سفرهای مقامات پیشین ایران به این کشور بود. تور عراقی پزشکیان در خارج از بغداد به شهرهای مذهبی خلاصه نشد، بلکه شامل اربیل، سلیمانیه و بصره نیز بود که در چند سده اخیر بیسابقه بوده است.
در کنار آن هم، پزشکیان در این سفر نوعی دیپلماسی عمومی قابل توجه را به کار بست که در سفرهای خارجی مقامات ایرانی به این شکل مسبوق به سابقه نبوده است. اما این سفر یک کاستی مهم هم داشت که مورد انتقاد و توجه ناظران عراقی و غیر عراقی نیز قرار گرفت.
تور عراقی پزشکیان عموما با دو متحد شیعی و کردی بود و دیداری منفصل مانند دیدار با جریانهای شیعی و کرد با رهبران احزاب و جریانهای اهل سنت عراق برگزار نشد و همچنین سفری به یک شهر سنی نشین نیز صورت نگرفت که اگر این اتفاق میافتاد به قول عربها «توری مکتمل الارکان» بود.
اگر هم احتمالا شرایط امنیتی مرکز سنینشین عراق اجازه چنین سفری نمیداد، دستکم برای منع برخی دریافتها و تصوراتِ مخالف الزامات طرح «اتحادیه اسلامی»، دیداری جداگانه با برخی رهبران اهل سنت در بغداد یا بازدید از مسجد ابو حنیفه (معروف به جامع الإمام الأعظم) یا مرقد عبدالقادر گیلانی در بغداد به عنوان دو نماد هویت سُنیان عراق ممکن بود. در مقابل دیدار با محسن مندلاوی معاون اول شیعی رئیسِ سنیِ برکنار شدهِ مجلسِ عراق بر انتقادات برخی جریانهای اهل سنت افزود. از این جهت که منصب ریاست مجلس عراق پس از سهمیه بندی قدرت میان شعیان، کردها و اهل سنت سهم سنیهای این کشور شده است. به همین دلیل، دیدار با معاون اول شیعی رئیس سابق مجلس عراق از دید برخی کنشگران عراقی به تلاش برای حذف ضلع سُنی از گردونه قدرت حاکمه در عراق تفسیر شد.
این در حالی است که هر چند سیاستمداران سُنی عراق غالبا به دلایل مختلف در جبهه بازیگران رقیب ایران در عراق از ترکیه و عربستان و... قرار دارند، اما روابط خوبی هم میان برخی احزاب اهل سنت عراق با ایران وجود دارد.
میتوان گفت که به نوعی قرار گرفتن بازیگر سنی عراق در حاشیه در این سفر تکرار اشتباه اردوغان در سفر در اردیبهشت ماه گذشته و اکتفا به دیدار با رهبران اهل سنت و کُرد بدون دیداری مشابه با رهبران شیعی عراقی بود. البته احتمالا اردوغان دیدار با نخست وزیر شیعی عراق را به عنوان دیدار با رهبران شیعه فاکتور کرده است.
در کل، آنچه برای آنکارا در روابط خارجی اولویت دارد، مولفه اقتصادی است و نفوذ سیاسی و ژئوپلیتیک را از کانال نفوذ اقتصادی پیگیری میکند. در این راستا نیز روابط تجاری و اقتصادی عراق و ترکیه در سالیان اخیر توسعه قابل توجهی یافته است؛ به گونهای که هم اکنون هم تجارت میان دو کشور تقریبا دو برابر ایران است و به گفته اردوغان به رقم حدود ۲۰ میلیارد دلار نزدیک شده است. البته جالب هم اینجاست که هیچ قدرت منطقهای جز ترکیه در عراق نیرو و پایگاه نظامی ندارد و بیشتر از نیروهای آمریکاست، اما این مساله به اندازه نفوذ سخت ایران در عراق از طریق حشد الشعبی پرصدا نیست. دلیل آن هم این است روابط ایران و عراق بیشتر در چارچوب تقابل ایران و آمریکا تعریف شده و نمود یافته است؛ در حالی که اساسا نفوذ و مناسبات بازیگران ترک و عرب منطقه در عراق بر مدار تقابل با آمریکا نیست و بعضا نیز هم پوشانی وجود دارد.
مناسبات و نفوذ ایران در عراق با چالشهای فراینده ناشی از تقابل با آمریکا و رقابت با ترکیه و عربستان و... روبرو است. عربستان در سالهای اخیر در کنار تحکیم روابط خود با دولت مرکزی، نفوذ سیاسی در بیت شیعی عراق به عنوان بازیگر قدرتمند صحنه سیاسی عراق را نیز پیگیری کرده و دعوت از رهبران شیعه عراق از جمله عمار حکیم برای سفر به ریاض و دیدارهای سفیر این کشور با آنها در عراق نیز در این راستاست.
امروز سه بازیگر عراق (شیعیان، اهل سنت و کردها) نه تنها فیمابین دچار اختلافات اساسی هستند، بلکه هر کدام از تشتت و انقسام داخلی شدید نیز رنج میبرد. جدا از نقش عامل تعارض منافع درون عراقی و درون گروهی میان آنها، یک سر مهم این انقسام هم به تعارض منافع بازیگران و قدرتهای خارجی ذی نفوذ در عراق بر میگردد. در میان بازیگران، ماهیت سیاستورزی ایران در این کشور تا حدودی متفاوت از دیگران است و در حالی که ایران نفوذ سیاسی قابل توجهی در آن دارد؛ اما مانند تاکنون رقیب ترکی برگردان اقتصادی همسنگی نداشته است.
در سالهای اخیر دول عربی و ترکیه بر روی پروژههای اقتصادی کلان در عراق متمرکز شدهاند؛ مانند ابرپروژه "راه توسعه" یا جاده ابریشم عراق که به عبارتی دیگر یک ابرطرح برای ترکیه و در درجه بعدی حوزه عربی خلیج فارس نیز هست و منطقه را از طریق یک شبکه ریلی و زمینی به اروپا وصل میکند و میتواند اطلس ترانزیتی و کریدوری در منطقه را به زیان دیگر کریدورها دگرگون کند.
پایان/
نظر شما